صدقه دادن
بازم سلام
من مامان مهدیس اعتقاد دارم که بچه باید از همان دوران کودکی کمک کردن به دیگران را بیاموزه البته باید یاد بگیره که کی و چجوری این کارو بکنه تا یه وقت از حس انسان دوستی کسی سوء استفاده نشه و بهترین راه صدقه دادن هست من هر روز پول خردی که داشتیم رو می دادم به مهدیس تا بندازه توی صندوق صدقه واسه رفع بلا. از طرف کمیته هر چند وقت یک بار می آمدن تا صندوق رو خالی کنن ما اون ماه خیلی خونه نبودیم و من می دونستم که توی صندوق پول زیادی نیست اما بردم تا خالی کنن و وقتی که برگه رسید رو گرفتم دیدم که 18000 تومان توش بوده بابای مهدیس با تعجب گفت:شما که خونه نبودین پس این مقدار پول رو کی انداخته ؟
نگاه ها رفت به سمت مهدیس آخه خانم عادت کرده بود که هر جایی که می شد پول برمی داشت و تو صندوق می انداخت خلاصه که کلی رفع بلا کرده دخمل ما.
این شد که تصمیم گرفتم به مهدیس یاد بدم که پول انداختن توی صندوق بازی نیست اگه دوست داره پول بندازه من وبابا بهش پول میدیم بندازه توی قلک خودش (قلک باب اسفنجی که تازه واسش خریدیم).به مهدیس گفتم پولاتو بنداز تو بابا اسفنجی که دلش بزرگ بشه وقتی پر از پول شد ما دلشو پاره می کنیم و تو با پولهات یه چیزی میخری. حالا بگو بببینم با پولات چی دوست داری بخری؟
مهدیس گفت : یه بابا اسفنجی دیگه می خرم