مهدیسمهدیس، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

مهدیس کوچولو

تو خونه چیکار میکنی؟

مهدیس جان میدونی کار مورد علاقه تو خونه تو چیه؟؟ علاوه برخوردن وخوابیدن بازی میکنی به قول خودت خونه سازی  نقاشی کشیدن رنگ آمیزی و تماشای کارتون. اما تو دوره ما بازی ها جست وخیز داشت ولی نمیدونم تو چرا دوست نداری کارهای پرتحرک انجام بدی البته غصه نخور من نمیزام همین جوری بمونی بزرگتر که شدی میفرستمت کلاس های ورزشی . قربونت برم که واسه مامان قطار درست کردی میگی نه بیا اینم مدرکش درحال تماشای کارتون باب اسفنجی(تصویر بالاو پایین)     اینجا هم نشتی تو سبد و میگی من میوه هستم این هم تصاویر زیبایی که از بابا کشیدی فقط نمیدونم چرا بابا رو ناراحت کشیدی اولین نقاشی چشم چشم دو ابرو ...
11 شهريور 1393

صدقه دادن

بازم سلام  من مامان مهدیس اعتقاد دارم که بچه باید از همان دوران کودکی کمک کردن به دیگران را بیاموزه البته باید یاد بگیره که کی و چجوری این کارو بکنه تا یه وقت از حس انسان دوستی کسی سوء استفاده نشه و بهترین راه صدقه دادن هست من هر روز پول خردی که داشتیم رو می دادم به مهدیس تا بندازه توی صندوق صدقه واسه رفع بلا. از طرف کمیته هر چند وقت یک بار می آمدن تا صندوق رو خالی کنن ما اون ماه خیلی خونه نبودیم و من می دونستم که توی صندوق پول زیادی نیست اما بردم تا خالی کنن و وقتی که برگه رسید رو گرفتم دیدم که 18000 تومان توش بوده بابای مهدیس با تعجب گفت:شما که خونه نبودین پس این مقدار پول رو کی انداخته   ؟ نگاه ها رفت به سمت مهدیس آخ...
5 شهريور 1393

غذاهای مورد علاقه

سلام مهدیسم تو اصولا دختر خوش خوراکی هستی و اصلا منو اذیت نمی کنی البته این غذا خوردن تو بعد از دوسالگیت بوده یادم نمیره وقتی که شش ماهه شدی و غذای کمکی رو شروع کردم چقدر بد غذا می خوردی همیشه مامان جونت تعجب می کرد که غذاخوردنت توی چندین وعده وبه مقدار کم (دو یا سه قاشق غذاخوری) بود نسبت به بچه های دیگه تقریبا نصف میخوردی اما وزنت خیلی نگران کننده نبوده چون توی شش ماه اول خوب وزن گرفته بودی و شیر خیلی دوست داشتی به قول مامان جون شیر خوردنت به خودم رفته منم وقتی بچه بودم خیلی شیر می خودم اینو به مامانای دیگه هم میگم که نگران غذا نخوردن بچه هاتون نباشد وقتی دوسالگیشون تمام بشه وشیر مامان نخورن بیشتر غذا میخورن.   صبحانه : معمولا...
4 شهريور 1393

دیکشنری مهدیس

مستربین=اتتر بین میخورم =میگوام نمیخام= نمیکام کثیف=کپیک خانه=کانه آخ= آک خاله ریحانه = آیه یحانه  آرمیتا= تاشش ماه پیش میگفت آپوتا آپیتا اما حالا می گه آمیتا آقاجون= آگاقون مامان جون= مامان دون فاطمه= ماتمه در دیکشنری مهدیس لغات س ش ف ر خ ژ وجود نداره ...
3 شهريور 1393

شیرین زبونی مهدیس کوچولو

سلام من از امروز میخوام برات از شیرین زبونی هایی که میکنی بنویسم چون میدونم در آینده تمامی این خاطرات شیرین به یادم نمی یاد تا واسه تو تعریف کنم  دیروز رفتیم خونه خاله ریحانه و تو از خوشحالی در پوست خودت نمی گنجیدی همیشه حس می کنی که خیلی بزرگ شدی و این اعتماد به نفس تو منو کشته وقتی کنار آرمیتا(دختر خاله) میشینی اونو نصیحت میکنی مثل نصیحت هایی که من واست می کنم مثلا میگی:" آرمیتا به اینا دست نزن خطرناکه "  "چایی داغه یه وقت دستت بوف میشه"  "من دیگه بزرگ شدم تو هنوز کوچولویی" یا"من کوچولوام نمی تونم تو رو بغل کنم بزار بزرگ بشم اندازه مامانم بشم بعد تو رو بغل میکنم " نمید...
3 شهريور 1393
1