اطو
دویدم و دویدم به یک اطو رسیدم گفتم چه دم درازی میای با من تو بازی اطو دمش را تاب داد با دست به من جواب داد خطر داره بازی با من نشو تو هم بازی من تنم همیشه داغه یه چشم دارم چراغه پیف می کنم پاف می کنم پیرهنتو صاف می کنم اگه به من یه روزی دست بزنی می سوزی