مهدیسمهدیس، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

مهدیس کوچولو

نقاش کوچولو

سلام  امروز میخوام یه چند تا عکس از مهدیس بزارم که جدید نیست اما خاطرات شیرینی  را برای من تداعی میکنه البته اگه دقت کنید بیشتر این نقاشی ها هنر دست اعضای خانواده میشه که شامل خاله دایی مامان و باباست همه از نقاشی کردن لذت بردند من هم آدمک روی لباسشو کشیدم   ...
4 شهريور 1393

غذاهای مورد علاقه

سلام مهدیسم تو اصولا دختر خوش خوراکی هستی و اصلا منو اذیت نمی کنی البته این غذا خوردن تو بعد از دوسالگیت بوده یادم نمیره وقتی که شش ماهه شدی و غذای کمکی رو شروع کردم چقدر بد غذا می خوردی همیشه مامان جونت تعجب می کرد که غذاخوردنت توی چندین وعده وبه مقدار کم (دو یا سه قاشق غذاخوری) بود نسبت به بچه های دیگه تقریبا نصف میخوردی اما وزنت خیلی نگران کننده نبوده چون توی شش ماه اول خوب وزن گرفته بودی و شیر خیلی دوست داشتی به قول مامان جون شیر خوردنت به خودم رفته منم وقتی بچه بودم خیلی شیر می خودم اینو به مامانای دیگه هم میگم که نگران غذا نخوردن بچه هاتون نباشد وقتی دوسالگیشون تمام بشه وشیر مامان نخورن بیشتر غذا میخورن.   صبحانه : معمولا...
4 شهريور 1393

دیکشنری مهدیس

مستربین=اتتر بین میخورم =میگوام نمیخام= نمیکام کثیف=کپیک خانه=کانه آخ= آک خاله ریحانه = آیه یحانه  آرمیتا= تاشش ماه پیش میگفت آپوتا آپیتا اما حالا می گه آمیتا آقاجون= آگاقون مامان جون= مامان دون فاطمه= ماتمه در دیکشنری مهدیس لغات س ش ف ر خ ژ وجود نداره ...
3 شهريور 1393

شیرین زبونی مهدیس کوچولو

سلام من از امروز میخوام برات از شیرین زبونی هایی که میکنی بنویسم چون میدونم در آینده تمامی این خاطرات شیرین به یادم نمی یاد تا واسه تو تعریف کنم  دیروز رفتیم خونه خاله ریحانه و تو از خوشحالی در پوست خودت نمی گنجیدی همیشه حس می کنی که خیلی بزرگ شدی و این اعتماد به نفس تو منو کشته وقتی کنار آرمیتا(دختر خاله) میشینی اونو نصیحت میکنی مثل نصیحت هایی که من واست می کنم مثلا میگی:" آرمیتا به اینا دست نزن خطرناکه "  "چایی داغه یه وقت دستت بوف میشه"  "من دیگه بزرگ شدم تو هنوز کوچولویی" یا"من کوچولوام نمی تونم تو رو بغل کنم بزار بزرگ بشم اندازه مامانم بشم بعد تو رو بغل میکنم " نمید...
3 شهريور 1393